معنی سرپرست قوه مجریه

حل جدول

فارسی به عربی

قوه مجریه

السلطه التنفذیه


قوه

قوه


سرپرست

حارس، مرافق، مراقب، مشرف

فرهنگ فارسی هوشیار

مجریه

قوه مجریه که یکی از سه قوه در حکومت عامه که بر طبق قوانین کار راند


قوه اجرائیه

قوه ّ مجریه بنگرید به قوه ّ مجریه

لغت نامه دهخدا

مجریه

مجریه. [م ُ ی َ / ی ِ] (ع ص) مؤنث مُجری. رجوع به مجری شود.
- قوه ٔ مجریه، یکی از سه قوه در حکومت عامه که بر طبق قوانین کار راند. مقابل قوه ٔ مقننه و قوه ٔ قضائیه. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). قوه ای که حکومت و اداره ٔ امور کشور را به عهده دارد. جز قانون گذاری و دادرسی باقی شؤن مربوطبه اداره ٔ کشور ناشی از قوه ٔ مجریه است. (ترمینولوژی حقوق، تألیف جعفری لنگرودی).

مجریه. [م ُ ری ی ِ] (اِخ) دهی از دهستان میان آب است که در بخش مرکزی شهرستان شوشتر واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).


سرپرست

سرپرست. [س َ پ َ رَ] (نف مرکب، اِ مرکب) مهماندار. (آنندراج). || خادم و خدمتکار. (برهان) (غیاث). || بیماردار و پرستار بیمار ومواظب مریض از دوا و غذا. (انجمن آرا):
بدستوری سرپرستان سه روز
مر او را بخوردن نیم دلفروز.
فردوسی (شاهنامه چ بروخیم ج 7 ص 1959).
|| مراقب. مواظب.

فرهنگ معین

مجریه

(مُ یِ یا یَ) [ع. مجریه] (اِفا.) مؤنث مجری.،قوه ~ یکی از قوای سه گانه مملکت که موظف به اجرای قوانین و مقررات است و آن شامل رییس مملکت و هیئت وزیران است. مق مقننه و قضاییه.


قوه

نیرو، انرژی، قدرت، آمادگی ذهنی، استعداد، هر کدام از توانایی های ذهنی یا جسمی انسان، از نظر سیاسی هر یک از سه نهاد حکومتی: قوه مقننه، قضاییه و مجریه. [خوانش: (قُ وِّ) [ع. قوه] (ا ِ.)]


سرپرست

(~. پَ رَ) (ص مر.) عهده دار، مسئول.

واژه پیشنهادی

سرپرست

آقا بالاسر

معادل ابجد

سرپرست قوه مجریه

1291

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری